پلکهایش را فروبست و چشمهایش را به روی محبوبش، که منتظرش بود، گشود، چراغ خانه علی (ع) خاموش شد و علی تنهاماند با کودکانش، خورشیدی که طلوعش در خانه پیامبر(ص) و غروبش در خانه علی(ع)بود، غروبی که هرگز بیفروغ نبود و خاموش نشد.
کودکانش را یکایک بوسید، حسن هفت ساله، حسین شش ساله، زینب پنج ساله و امکلثوم سه ساله و اینک لحظه وداع با علی، چه دشوار است. اکنون علی باید در دنیا بماند.
آرام و سبکبار بر بستر خفت و منتظر ماند.
شب خاموش و غمگین، مدینه در دهان شب فرو رفته است، مسلمانان همه خفتهاند، سکوت مرموز شب گوش به گفتگوی آرام علی دارد.
علی که سخت تنها مانده است، بیپیامبر، بیفاطمه، همچون کوهی از درد، بر سر خاک فاطمه نشسته است.
علی(ع) که اسوه صبر و استقامت است اما در شهادت حضرت زهرا (س) تاثر و تالم خود را بعد از دفن همسر گرامیش در حالی که حزن و اندوه تمام وجودش را فرا گرفته بود، خطاب به پیامبر (ص) عرضه داشت:
"خدا چنین خواست که او زودتر از دیگران به رسول خدا بپیوندد، پس از او شکیبایی من به پایان رسیده و خویشتنداری از دست رفته، اما آن چنان که در جدایی تو صبر کردم در مرگ دخترت نیز جز صبر چارهای ندارم، شکیبایی بر من سخت است."
"پس از او آسمان و زمین در نظرم زشت مینماید و هیچگاه اندوه دلم نمیگشاید، چشمم بیخواب و دل از سوز غم سوزان است تا خداوند مرا در جوار تو ساکن گرداند."(بحارالانوار ،ج ،۴۱صص ۱۵۱و .(۲۲۴
لحظهای سکوت کرد، خستگی یک عمر رنج را ناگهان در جانش احساس کرد، گویی با هریک از این کلمات که از عمق جانش کنده میشد، قطعهای از هستیاش را از دست داده است.
نسیم نیمه شب کلماتی را که به سختی از جان علی برمیآید، از سر خاک فاطمه به خانه خاموش پیغمبر میبرد:
"هماکنون دخترت تو را خبر خواهد کرد که قوم تو بر ستمکاری در حق او همداستان شدند. بهاصرار ازاو همه چیز را بپرس و سرگذشت را از او خبر گیر.
اینها همه شد، با این که از عهد تو دیری نگذشته است و یاد تو از خاطر نرفته است."
در میان همه جلوههای خیرهکننده روح بزرگ فاطمه، آنچه بیشتر از همه شگفتانگیز است، این که فاطمه همسفر و همگام و هم پرواز روح عظیم علی است.
از شخصیت فاطمه سخن گفتن بسیار دشوار است. فاطمه "یک زن نمونه بود" آن چنان که اسلام میخواهد که زن باشد، تصویر سیمای او را پیامبر خود رسم کرده بود و او را در کورههای سختی و فقر و مبارزه و آموزشهای عمیق و شگفت انسانی خویش پرورده و ناب ساخته بود.
او در کنار علی تنها یک همسر نبود که علی پس از او همسرانی دیگر نیز داشت. علی در او به دیده یک دوست، یک آشنای دردها و آرمانهای بزرگش مینگریست و انیس خلوت بیکرانه و اسرارآمیزش و همدم تنهاییهایش بود.
زندگی فاطمه بهعنوان یک زن در زمانی شکل گرفت که جامعه قبیلهای اعراب به رغم آشنا شدن بااسلام، هنوز در تب و تاب سنتهای غلط به خصوص درباره دختران دست و پا میزد.
و خداوند با حیات فاطمه، عطیه و کوثری را به پیامبر(ص) برای برهم زدن این سنتهای جهال بخشید و این گونه فاطمه سرآغاز خیرکثیر بر امت رسولالله که نه ، جامعه بشری شد.
رفتار و خصال فاطمه(س) موجب فخر زنان عالم، سرآمد مریم و هاجر و آسیه کلامش نافذ، بیانش روان، تولدش برکت بود و در نهایت وجودش گرمی و پشتیبانی برای روزهای سخت مولا علی (ع) بود.
فاطمه (س) در نزد مسلمانان برترین و والامقامترین بانوی جهان در تمام قرون و اعصار میباشد، این عقیده برگرفته از مضامین احادیث نبوی است.
در یکی از این گفتارها که البته مورد اتفاق مسلمانان شیعه و سنی است، رسول اکرم (ص) میفرمایند: " فاطمه سرور زنان جهانیان است".
همچنین با مراجعه به قرآن کریم درمییابیم که آیات متعددی در بیان شان و مقام حضرتش نازل شده است که از آن جمله میتوان به آیه تطهیر، آیه مباهله، آیات آغازین سوره دهر، سوره کوثر ، آیه اعطای حق ذی القربی و ...
اشاره کرد که خود تاکیدی بر مقام والای آن حضرت در نزد خداوند است.
این است که همه جا در تاریخ ملتهای مسلمان و تودههای محروم در امت اسلامی، فاطمه منبع الهام آزادی و حق خواهی و عدالت طلبی و مبارزه با ستم و قساوت و تبعیض بوده است.
مرحوم دکتر علی شریعتی در فراز پایانی از کتاب "فاطمه، فاطمه است" مینویسد:
"نمیدانم از او چه بگویم؟ چگونه بگویم؟
خواستم بگویم، فاطمه دختر خدیجه بزرگ است، دیدم فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه دختر محمد است، دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه همسر علی است، دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه مادر حسین است، دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه مادر زینب است، باز دیدم که فاطمه نیست.
نه، اینها همه هست و این همه فاطمه نیست.
"فاطمه، فاطمه است". /ایرنا/