برای یافتن سارق یا سارقان کابلهای برق تونل شهداد کرمان از سوی پیمانکار سامانه نگهداری و روشنایی این تونل ۵۰میلیون ریال مژدگانی تعیین شد.
به گزارش کرمان نیوز در دو ورودی تونل شهداد دو پارچه نوشته مبنی بر اعلام تعیین مژدگانی برای یافتن سارق یا سارقین کابلهای برق نصب شده و در معرض دید عموم قرار گرفته است.
بخشدار شهداد در گفت و گو با ایرنا ضمن تایید سرقت کابلهای برق تونل گفت: نگهداری سامانه روشنایی بر عهده پیمانکار است.
محمد مومنی افزود: تاکنون چندین بار کابلهای برق این تونل به سرقت رفته و باعث خاموشی کامل تونل شده است.
مدیرعامل شرکت "راه جهان" که نگهداری سامانه روشنایی تونلهای استان را برعهده دارد در این خصوص به خبرنگار ایرنا هدف از تعیین مژدگانی برای پیدا کردن سارق یا سارقین را جلوگیری از تکرار سرقت اعلام کرد.
تونل شهداد با ۲۰۰۵متر از جمله طولانیترین تونلهای کشور است.
یک مقام آگاه در نیروی انتظامی سیستان و بلوچستان گفت: دو گروگان ربوده شده در جاده بم به زاهدان با تلاش نیروی انتظامی آزاد و هم اکنون در زاهدان به سر میبرند.
به گزارش خبرگزاری فارس از زاهدان یک منبعآگاه امنیتی با تایید این خبر به خبرنگار ما اظهار داشت: این دو گروگان که چندی پیش توسط اسماعیل شهبخش یکی از اشرار معروف منطقه بم ربوده شده بود صبح امروز توسط نیروی انتظامی کرمان آزاد و از چنگ اشرار نچات یافتند.
وی افزود: این دو گروگان برای تحویل به نماینده کشور خود هم اکنون در زاهدان هستند.
اسماعیل شهبخش، شرور معروف، عامل شهادت پرسنل آگاهی زاهدان از جمله سرتیپ دوم عبدالله دشتیزاده میباشد که همواره سبب بروز ناامنی و شهادت عوامل انتظامی در استانهای کرمان و سیستان و بلوچستان بوده و است.
معاون اجتماعی قرارگاه عملیاتی رسول اکرم (ص) مستقر در استان سیستان و بلوچستان خبر آزادی گروگان زن بلژیکی را تایید کرد.
به گزارش کرمان نیوز سرهنگ "محمدجواد اثنیعشری" امروز در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی گفت: این خانم گردشگر با نام "کارلا" روز گذشته با پیگیری قرارگاه عملیاتی رسول اکرم (ص) از دست گروگانگیران آزاد شده است.
وی افزود: تلاش و پیگیری برای آزادی گروگان دیگر که همسر خانم یاد شده می باشد از سوی این قرارگاه در حال انجام است.
دو گردشگر بلژیکی به نامهای "استفان" و "کارلا" که گفته میشود زن و شوهر هستند روز یکشنبه هفته جاری در محور فهرج - زاهدان توسط اشرار به گروگان گرفته شدند.
علی رغم اعلام خبرگزاری فرانسه و وزارت خارجه بلژیک هیچ یک از مقامات امنیتی و انتظامی استان کرمان خبر آزادی گروگان های بلژیکی را تایید نکردند. |
وزارت امور خارجه بلژیک پس از اعلام آزادی دو گردشگر این کشور که در جنوب شرقی ایران ربوده شده بودند، افزود: مادر یکی از این دو بلژیکی روز سه شنبه موفق شد با فرزندش تلفنی گفت و گو کند.
به گزارش کرمان نیوز ایرنا در ساعت ۲۳:۵۰ دیشب اعلام کرد :این شخص به مادرش اطمینان داده است که در امنیت و در فاصله ۱۵۰ کیلومتری از محل ناپدید شدنش، به سر میبرد.
وزارت امور خارجه بلژیک افزود که سفارتخانه این کشور در ایران تلاش میکند تا محل این دو نفر را مشخص کند و کمک لازم را در اختیارشان قرار دهد.
وزارت امور خارجه که از مقامهای ایران در مورد نحوه ناپدید شدن و آزادی این دو نفر هنوز اطلاعات مشخصی بدست نیاورده است، افزود:" این دو بلژیکی سلامتند."
فرانسوا دومون، سخنگوی وزارت امورخارجه بلژیک، ضمن جدی خواندن این ماجرا، گفت:" ظاهرا دو یا سه روز مانع از آن شده بودند که آنها ارتباط برقرار کنند."
دانیل بوو، پدر یکی از این دو بلژیکی، به شبکه تلویزیونی " ار ت ال" گفت:" او به من گفت که اکنون در امنیت به سر میبرد و دیگر جای نگرانی نیست. او درخواست کرده که آنها را در کوهستانها پیدا کنند."
شبکه یادشده افزود که این دو بلژیکی، استفان، ۲۸ساله، و کارلا، ۳۶ ساله، نزد اهالی محل به سر میبرند.
خبرگزاری فارس گزارش کرده بود که یک راهزن روز یکشنبه این دو بلژیکی را ربود و خواستار آزادی آنها در قبال آزادی برادرش شد.
مقامهای بلژیک برای حل مثبت این موضوع تماسهای بسیاری با همتایان ایرانی خود برقرار کرده بودند. وضعیت یادشده بیشتر از آن جهت خطرناک بود که زوج یادشده سفارتخانه بلژیک را از تصمیم خود برای سفر به جنوب شرقی ایران که منطقهای پر خطر است، مطلع نکرده بودند.
خبرگزاری فرانسه در پایان گزارش خود به اعلام خبر ناپدید شدن این دو بلژیکی از طرف فرماندار شهر بم، گزارش خبرگزاری فارس در این مورد و سابقه ربوده شدن چند خارجی در منطقه جنوب شرقی ایران اشاره کرد.
خبرنگاران مطبوعات محلی و خبرگزاریهای استان کرمان ظهرامروز به علت تاخیر در حضور وزیر جهاد کشاورزی، جلسه مصاحبه مطبوعاتی را ترک کردند.
به گزارش خبرگزاری فارس از کرمان، قرار بود این جلسه ساعت 11 صبح امروز در محل سالن پیامبر اعظم استانداری کرمان برگزار شود اما پس از تاخیر نیم ساعته وزیر، مسئولان روابط عمومی استانداری از خبرنگاران خواستند برای حضور در مصاحبه مطبوعاتی به اتاق جلسات استاندار بروند.
در ادامه این ماجرا باز هم خبری از وزیر جهاد کشاورزی نشد و خبرنگاران ساعت 12:30 استانداری کرمان را با حالتی قهرآمیز ترک کردند.
در تمام این مدت وزیر جهادکشاورزی به همراه استاندار کرمان در محل سالن پیامبر اعظم استانداری با مدیران و صادرکنندگان پسته جلسه داشت.
رییس شورای تامین بم گفت: کودک شش سالهای در بم از دام آدمربایان آزاد شد و به آغوش گرم خانوادهاش برگشت.
به گزارش کرمان نیوز مجید اعتمادی در گفتگو با ایرنا افزود: این کودک ۲۰روز پیش توسط چهار فرد مسلح ربوده شده بود.
وی اضافه کرد: این افراد به قصد باجخواهی، کودک را گروگان گرفته بودند. او گفت: این کودک در مناطق کوهستانی اطراف شهرستان بم نگهداری میشد که دیشب توسط سربازان گمنام امام زمان(عج) آزاد شد و به آغوش خانواده بازگشت. وی گفت: عوامل این گروگانگیری شناسایی شده و تحت تعقیب هستند.
فرمانده نیروی انتظامی درباره چگونگی پرونده 2 توریست بلژیکی ربوده شده به دست اشرار در بم، گفت: پرونده این ربایش برای رسیدگی در اختیار وزارت اطلاعات است.
به گزارش فارس، سردار اسماعیل احمدی مقدم در حاشیه دیدار با فرمانده مرزبانی کشور عراق در پاسخ به پرسش خبرنگار فارس مبنی بر چگونگی پیگیری نیروی انتظامی درباره ربایش 2 توریست بلژیکی در بم افزود: وزارت اطلاعات هم اکنون مشغول رسیدگی به این پرونده است و نیروی انتظامی نیز همکاریهای لازم با آنها خواهد داشت.
وی درباره انگیزه افراد گروگانگیر گفت: انگیزه این گروگانگیر، ایجاد اهرم فشار برای آزادی برادر گروگانگیر است که در گذشته هم این افراد تجربه کردند که در تاریخ ایران هیچکس با اهرم فشار نمیتواند کسی را از چنگال عدالت خارج کند و این اقدامات منجر به سنگینتر شدن پرونده این افراد خواهد شد.
وزارت خارجه بلژیک از آزادی دو توریست بلژیکی که توسط اشرار مسلح گروگان گرفته شده بودند، خبر داد.
به گزارش فارس به نقل از خبرگزاری فرانسه، دو توریست بلژیکی که زوجی جوان هستند، در مسیر جاده بم-زاهدان گروگان گرفته شده بودند.
گفتنی است، سخنگوی وزارت خارجه بلژیک با اعلام این خبر به خبرگزاری فرانسه گفت که این زن و مرد بلژیکی در پی تلاش مأموران ایرانی بدون آسیب و جراحتی آزاد شدند.
استفادهاز دست چپ برای انجامکارهایاصلی که بهاصطلاح بهآن چپ دستی میگویند و مشکلات چپ دستها سبب شد که در سال ۱۹۷۶سازمان جهانی چپ دستان شکل گیرد و روز ۱۳آگوست برابر با ۲۲مرداد را روز جهانی چپدستها اعلام کند.
در سی سال گذشته از این روز برای بالابردن سطح آگاهی عموم نسبت به موضوع چپدستی در جهان استفاده شده است و در جهانی که راست دستها در آن اکثریت چشمگیری دارند، چپ دستها برای حفظ انجمن خود باشگاهها و فروشگاهها و حتی سایتهای خاص را در اینترنت راه اندازی کردند.
از جمله نشانههای چپدستی یا راست دستی را میتوان بلند کردن دست در کلاس، پرتاب کردنتوپ، مسواک زدن، شانه کردن، چکش زدن، آب دادن پایگیاه و دوختن نام برد.
نکته قابلت توجه این است که تنیچند از هنرمندان طراز اول جهان که دستی معجزهگر داشتهاند، از جمله" میکل آنژ"، " لئونارد داوینچی"،" رامبران" و "پیکاسو" چپدست بودهاند.
"باخ"،" بتهوون"،" انیشتن"،" اسحاق نیوتن" ،" مونتسکیو"، "ابن خلدون" ، "جبران خلیل جبران" ،" شکسپیر" ،" چارلی چاپلین" و "فرد آستر" و بسیاری دیگر نیز در زمره چپ دستها یاد شدهاند.
میگویند چپدستها با هوشترند ولی هنوز شواهد علمیکافی برایآن وجود ندارد و گفته میشود بسیاری از مدیران شرکتهای رایانهای از جمله Bill Gatesآقای کامپیوتر هم چپ دست است.
براستی به خیال خام زندانبانانی که خود اسیر آزادگی تو بودند، آسمانی راهراه با دیوارهایی به بلندی شقاوت انسان، آیا میتوانست در عزم راسخ تو خللی وارد کند.
آن روزها صبح در اردوگاه نه با صدای گنجشکها که با ضربه باتوم آغاز میشد و غروب بازداشتگاههای مخوف حومه بغداد را هیچ زبانی نمیتوانست توصیف کند.
این واگویهها را با تو میگویم، آزادمردی که در سالهایی که در اسارت بودی، پرنده دلت در کنج قفس، بال ذهن گشوده و در آسمان آبی ایران پر میگشود.
هنوز هم رج به رج دیوارهای بلند اردوگاه، کلمه به کلمه غربت و تلخی صبح و شام زندان را روایت میکند، براستی شقاوت انسانی چگونه میتواند خشت خشت زندانی بسازد که آسمان را نیز به هاشور میلههای دریچهای کوچک، به اسارت میکشد.
چه حسی داشتی هر شامگاه که بوی خاک باران خورده ایران را نسیم بازیگوش از ورای سیمهای خاردار میآورد، میدانم آن بوی نجیب را با چه ولعی به سینه فرو میدادی و با یاد ایران کمرت زیر بار شکنجه و شوکهای برقی دژخیمان خم نمیشد.
آیا هیچگاه پوپکی زخمی از تیغه سیمهای خاردار پیغامی از دوستی دور را به بازداشتگاه میآورد تا محرم رازها و دردهای نهفته در سینه زخمیات باشد.
قصه تلخ میلهها و دیوارها، قصه زخم ناسوری است که از پس سالها هنوز هم در سینهات مانند چشم باز زخمی عمیق است که هیچگاه از درد و داغ شکنجهها زبان به شکوه نگشوده است.
لبهای خاموشات از پس شیشه اتوبوسهایی که صبحگاه ۲۶مردادماه از مرز خسروی گذشتند چه روایتهایی از شام سیاه اسارت دارد و براستی تنها اشک توانست راز تو را برملا کند که بر خاک ایران که پای نهادی تنها سر بر سینه تفته خاک گذاشتی و غریبیات را گریستی.
زن و مرد و پیر و جوانی که آن روز را بر دو سوی جاده خاکی مرز خسروی به پیشواز آمده بودند، این اشکها را دیدند و خواهرانه، مادرانه و بردارانه بر غریبیات گریستند.
ردیف چهرههای استخوانی و نحیف از پشت شیشههای اتوبوس هر کدام نشانی از عزیزان باز آمده داشتند اما با چین و چروک دردها، شناختنتان از یکدیگر با آن لباسهای خاکی و چهرههای پر درد سخت بود و چنین شد که ما همگیتان را "آزاده" نام نهادیم که فارغ از نام و شناسنامه، آزادگیتان را در سلولهای تاریک زندان و وارستگیتان را زیر شکنجه دژخیمان ارج نهیم.
آزادگی براستی نامی شایسته بود برای شما که چون پرنده اگر چه، جسمتان اسیر قفسهای "نهتوی قفلاندر" بود اما دلتان از هر قید و بند رها بود.
مادران و خواهرانتان که با هلهله ورودتان را به خاکی که هشت سال برای آزادیاش جنگیده بودید پاس داشتند، بعدها از روایت درد و داغ سالهای اسارت چه ناشکیب گریستند و خون به دیده آوردند.
نمیدانم "رسول" چگونه میتوانست آن روزها با هر ضربه تازیانه زندانبان "مر گ بر صدام" بگوید و اسارت دژخیمان را در زندان جهل و ناآگاهی خویش به ریشخند بگیرد.
چه چیزی میتوانست عزم "محمد" را جزم کند که در زندانی سرد و نمناک به اسرای کوچکتر قرآن خواندن بیاموزد و در دوره دو ساله اسارت قرآن را برای همیشه حفظ کند.
پس از گذشت حدود ۱۸سال هنوز هم نمیدانم در فضای نیمه تاریک زندان چه حسی به "فرزاد" و "محسن" و "احسان" آن اراده آهنین را میداد که در پناه شعله شمع دعای کمیل بخوانند و و کوچ تن شان از سوی زندانبانان شمع آجین شود.
هنوز هم "علی" از شیطنتهای بچههای اسارتگاه میگوید که برای هر زندانبان نامی بامسما نهاده بودند و زندانبان سبیل دار قلدر بند یک را "صدام" می خواندند و زندانبهای دیگر را "عدی"، " قصی" و سرگرد "خپله".
کجاست شنوندهای که اکنون از درد باتومهای آهنی زندانبانان بشنود و از درد ضربههایی که ۱۸سال پیش برای همراه داشتن عکس "امام خمینی" در اسارتگاه به جان خریدهای، بر خود نلرزد.
هنوز هم یاد و خاطره برگزاری آیینهای عزاداری در محرم سالهای اسارت که در گوشه اسارتگاه و با سکوت پر از بغض بچههای رزمنده برگزار میشد، اشک به گوشه چشمت میآورد و برای شرکت نکردن در عزای رحلت امامتان که تا گاه عروج همواره دل نگران فرزندان ایران بود، حسرتی بزرگ به دل دارید.
حال حدود ۱۸سال از ورود اولین گروه از آزادگان به خاک ایران اسلامی میگذرد اما هنوز هم آنانکه در مرز خسروی به استقبال پرستوهای مهاجر بازگشته به وطن شتافتند چه داستانهایی از اشکها و لبخندهای روز ۲۶ مردادماه به یاد دارند.
استان ایلام که خود در دوران دفاع مقدس اصلیترین جبهه غرب کشور محسوب می شد با ورود نخستین گروههای آزادگان تمام کوچه و خیابانها را آذین بست و پرستوهای به خانه بازگشته را چونان شمعهایی روشن از نور دلهای پاکشان به آغوش کشید.
پس از گذشت آن سالها و بازگشت ۳۳۰آزاده به آغوش خانوادههای خود در استان ایلام امسال نیز در آستانه سالروز ورود آزادگان ریسههای رنگارنگ و پر نور و شاخههای گل منتشرند تا دوباره یاد و خاطره شمعای روشن زندانهای عراق را پاس دارند، هر چند مادرانی نیز همچون مادر شهید "جعفر چناری" در میان آنان وجود دارد که از پسر مفقودالاثر خود تنها به پلاکی قناعت کرد و شاید در چهره هر آزاده نشانی از فرزند خود میبیند و بوی پیراهن غرق به خون یوسف خود را از نسیمی که از ورای سیمهای خاردار مرز ایران و عراق می گذرد، حس میکند.
این سطرهای ناتمام واگویهای برای توست، بغضی که هر ساله در آستانه سالروز ورود آزادگان به ایران اسلامی میترکد و در قالب کلمات سرافرازیتان را ارج مینهد./ایرنا
به گزارش کرمان نیوز مسعود زاهدیان مدیر کل اجرایی ستاد مبارزه با مواد مخدر کشور در گفتگو با خبرنگار شبستان با تاکید بر اهمیت تکریم مقام شهدای نیروی انتظامی در راه مبارزه با مواد مخدر گفت: طرح تکریم شهدای راه امنیت کشور امسال همزمان با چند استان کشور در کرمان برگزار می شود.
وی افزود: در حالی که بیشترین مبارزه با سوداگران و قاچاقچیان مواد مخدر در جهان را ایران انجام می دهد تا کنون نیز خسارات زیاد جانی و مالی متحمل شده ولی مجامع بین المللی و کشوهای غربی از ارسال کمک های مناسب به ما خودداری می کنند.
زاهدیان تصریح کرد: کشورهایی نظیر آمریکا و انگلیس با داعیه مبارزه با تروریسم و مواد مخدر افغانستان را اشغال کردند و در عمل می بینیم کشت مواد مخدر در این کشور چند برابر افزایش یافته است.
مدیر کل اجرایی در ادامه با ارائه آماری از افزایش 60 درصدی کشفیات مواد مخدر در کشور خبر داد و گفت: طی چهار ماهه اول امسال در استان کرمان24 درصد افزایش کشفیات داشته که این نشان دهنده تلاش گسترده و بی وقفه نیروی انتظامی و سربازان گمنام امام زمان در مبارزه با مواد مخدر است.
وی همچینن به طرح انسداد فیزیکی مرزهای کشور اشاره کرد و گفت: نیروی انتظامی پس از تشکیل قرارگاه رسول اکرم در بحث انسداد مرزها موفقیت های چشمگیری کسب کرده و اکنون نیز به دقت این نقاط را تحت کنترل و نظارت خود دارد.
وی در پایان ضمن تاکید بر فرهنگ سازی و ایجاد بستر مناسب در جامعه در زمینه مبارزه با مواد مخدر نقش رسانه ها و نشریات را در این زمینه اساسی و مهم دانست و بر تعامل این ستاد با خبرنگاران و مطبوعات تاکید کرد.
سرپرست فرمانداری شهرستان جیرفت گفت: کمبود روحانی در این شهرستان مانع جذب افراد به مساجد شده است.
به گزارش کرمان نیوز فرامرز امیری در جلسه گرامیداشت هفته جهانی مساجد افزود: بیشتر مساجد این شهرستان به دلیل حضور نداشتن روحانی برای اقامه نماز جماعت ، بیرونق شدهاند.
وی مهمترین شاخصه مساجد را کانونهای فرهنگی فعال در زمینه جذب جوانان و ارائه خدمات فرهنگی در زمینههای مختلف اعلام کرد و افزود: وجود روحانیت در جذب افراد به مساجد بسیار موثر است. امیری شمار مساجد این شهرستان را ۱۹۷مسجد عنوان کرد و گفت: از این تعداد ۷۰درصد آنها فعال، ۱۵درصد نیمه فعال و بقیه نیز به طور مقطعی فعال میباشند.
رییس مرکز دینی فرهنگی "باران رحمت" شهرستان جیرفت نیز در این جلسه نبود مسکن برای اقامت روحانیون را از جمله دلایل حضور مقطعی آنان در این شهرستان ذکر کرد.
حجتالاسلام مسعود نادری گفت: اگر این موانع از سر راه برداشته شود حضور روحانیون در این شهرستان چشمگیرتر خواهد شد.
اشرار مسلح، یکشنبه یک زوج توریست بلژیکی را در شهرستان بم ربودند و مقامات امنیتی در حال پیگیری سرنوشت این 2 گردشگر هستند ولی بنا بر اظهارات فرمامده انتظامی بم دو گردشگر بلژیکى به دست اسماعیل شه بخش از سران اشرار منطقه ربوده شدهاند.
به گزارش کرمان نیوز به نقل از گزارش خبرگزاری فارس، سرهنگ عباس ابراهیمى گفت: اسماعیل شه بخش از سران اشرار منطقه , این دو گردشگر را که زن وشوهر هستند روز یکشنبه در بخش فهرج در نزدیکى مرز استانهاى کرمان وسیستان و بلوچستان ربوده و به مکان نامعلومى منتقل کرده است .
سرهنگ عباس ابراهیمى افزود: فرد گروگانگیر تضمین کرده در صورت آزادى برادرش از زندان ، این دو گردشگر را آزاد خواهد کرد .
گفتنی است ، گل محمد شه بخش برادر اسماعیل شه بخش چندى پیش در درگیرى با نیروى انتظامى در منطقه پیر سواران زاهدان دستگیر شده بود .
معاون سیاسی امنیتی استاندار کرمان هم در گفتگو با فارس ضمن تایید خبر ربایش دوگفت: هنوز خبر دقیقی از این دو توریست نداریم ولی این 2 توریست زن و شوهر احتمالاً هم اکنون به زاهدان منتقل شدهاند.
وی در مراجعه خبرنگار ما تماس ربایندگان با استاندار کرمان را تکذیب کرد و گفت: ربوده شدن این دو توریست هنوز قطعی نیست و تماسی با استاندار برقرار نشده است.
نصراللهی همچنین گفت: این دو توریست قصد سفر به زاهدان را داشتند، اما احتمالا ربوده شدن آنها در بم صورت گرفته است.
این در حالی است که یک مقام آگاه از تماس ربایندگان توریستهای بلژیکی با استانداری کرمان و درخواست آزادی چند تن از اشرار دستگیر شده خبر داده است.
این مقام آگاه که نخواست نامش فاش شود در گفتوگو با خبرنگار فارس در کرمان افزود: ربایندگان در تماس با استانداری کرمان درخواست آزادی چند تن از اشرار دستگیر شده را داشتهاند.
وی افزود: گروگانگیران، آزادی زن و شوهر بلژیکی را به آزادی اشراری که از آنها نام بردهاند، منوط کردهاند.
این مقام آگاه همچنین تصریح کرد: هنوز مشخص نیست که ربایندگان در محدوده استان کرمان هستند یا سیستان و بلوچستان.
در همین زمینه ابوالقاسم نصراللهی، معاون سیاسی و امنیتی استاندار کرمان از ارائه اطلاعات بیشتر در زمینه این گروگانگیری خودداری کرد و گفت: هرگونه اطلاعات در زمینه مسائل امنیتی در شرق کشور باید از طریق قرارگاه رسول اکرم (ص) ارائه شود.
بر اساس اظهارات منابع موثق دراستان کرمان، دو گردشگر خارجی از روز یکشنبه در محور فهرج - زاهدان ناپدید شدهاند.
به گزارش کرمان نیوز فرماندار شهرستان بم امروز در گفت وگو با ایرنا با تایید این خبر، ملیت این افراد را بلژیکی ذکر کرد.
مجید اعتمادی گفت: اقدامات برای یافتن این دو گردشگر از طریق مسوولین در جریان است.
بخش فهرج در شهرستان بم در مرز بین استانهای کرمان و سیستان وبلوچستان واقع است و از مرکز شهرستان حدود ۶۰کیلومتر دور میباشد.
نماینده مردم جیرفت و عنبرآباد در مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه جنوب استان کرمان خصوصاً جیرفت مورد ظلم و بیتوجهی قرار گرفته است، گفت: تا زمانی که جنوب استان کرمان به استانی مستقل و جداگانه تبدیل نشود، حق مردم جنوب ادا نخواهد شد.
به گزارش کرمان نیوز حجت الاسلام علی زادسر در گفتوگو با خبرنگار «شبکه خبر دانشجو» در کرمان گفت: ما از دولت نهم توقع داریم که جنوب استان کرمان جدا شود و استانداری، همتراز استانداری کرمان داشته باشد تا بتواند از حق و حقوق مردم دفاع کند.
حجت الاسلام زادسر تصریح کرد: اگر قرار باشد در زمان دولت نهم استانی به استانهای کشور اضافه شود، مطمئناً جنوب استان کرمان یکی از آنهاست.
وی در ادامه در خصوص فرمانداری ویژه گفت: خدا را شاکریم که شهرستان سیرجان به فرمانداری ویژه تبدیل شده و امیدواریم این فرمانداری در پیشرفت و ترقی آن موثر واقع شود.
نماینده مردم جیرفت و عنبرآباد در مجلس شورای اسلامی در پایان خاطرنشان کرد: مردم جیرفت به دنبال فرمانداری ویژه نیستند و با فرمانداری ویژه، مشکلاتشان حل نمیشود.
شهردار بم گفت: یکی از خیابانهای این شهر به نام زندهیاد "نبیالله دهقان" خبرنگار سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی نامگذاری شد.
به گزارش کرمان نیوز علی باقریزاده با تبریک "روز خبرنگار" در گفتگو با ایرنا افزود: تلاشهای مرحوم دهقان در امر اطلاعرسانی برای مردم بم هرگز فراموش شدنی نیست.
وی گفت: به همین مناسبت شورای اسلامی شهر بم و شهرداری تصمیم گرفتند در روز خبرنگار با نامگذاری خیابانی در این شهر به نام مرحوم "نبیالله دهقان" حق خود را نسبت به زحمات آن خبرنگار فقید و جامعه خبرنگاران ادا نمایند.
مرحوم "نبیالله دهقان" خبرنگار آزاد خبرگزاری جمهوری اسلامی در بم بود که در عرصه اطلاعرسانی در این شهرستان فعالیت میکرد.
وی به همراه پدر، مادر و چهار نفر از اعضای خانوادهاش سحرگاه پنجم دی ماه سال ۱۳۸۲در اثر وقوع زلزله بم دعوت حق را لبیک گفت.
میل رازگون نوشتن خبرنگار تنها ترواش بغضهای فروخوردهاش یا حتی رنگین کردن سفره درویشیاش نیست. او عاشقانه، دلباخته سینه چاک این حرفه است.
من خبرنگاری رااز ته دل و تا سرحد جان دوست دارم و مغرورانه سر به آستان پاکش میسایم و بیهیچ نخوتی، سزوارانه بر آن میبالم.
در سفره این شغل شریف از نان چرب خبری نیست،درآمدش،درست به اندازه نمردن است، "پشتی"راحتیاش، قوز پینهبسته یک عمر انحنای قامتی است که روی تلنبار کاغذها "تا" شده، برد سوی چشمانش شاید به دوری تراوشات خیالش در خط سفید کاغذش هم نرسد.
که میداند شاید حتی در گستره اقلیم عشق هم هرگز به کسی دل نبندد تا سکه سلطنت کسی غیر از "قلم" را برای حکمرانی وجودش ضرب نکند.
غلاف شمشیر حرفهایش، لوح خونفام دلی است که لبریز از فوران حرفهای ناگفتنی است.
حیات خلوت فکرش از رنگاب هر منصب و مقامی جارو شده، او اصلا" نیازی به قدرت ندارد، چون قدرت قلمش، بغایت او را بس است.
در برابر زیور مشتهیات دنیا و زندگی، زکام است، باغستان زندگیاش برهوت میوههای فرصت طلبی و جاهخواهی است.
ضمیر اول شخص در قاموسش جایی ندارد. دیگر اصلا جایی برای پز دادنش نمانده ،چون هر روز از دهل پز دیگران، گوشش کر است.
خودنویسش برای دیگران مینویسد، کارنامه نام و نان او، پر از مهر رفوزگی است.
مچاله و کیسه بوکس دفاع از تظلم خواهی مردمی است که همواره فریادرسان صادق را میجویند.
جغرافیای بزرگ شخصیتش به پتک هواهای شوم یا امیال مذموم ترک نمیخورد اما شیشه ترد احساسش به تلنگر شبنم غلطان گونهی مظلومی ، در چشم برهم زدنی ، میشکند.
اثاث البیتش،کالای اندیشههایی است که حریصانه آنها را به جای کالاهای لوکس و رنگ و وارنگ در خانهاش چیده و همیشه، دلش به داشتن آنها خوش است.
معمولا از حقوق سر برجش خبری نیست، پاداشهای میلیونیاش، پیشکش. براستی دخلش به هزار زحمت به خرجش میرسد.
از روی عادت، وجب اندازههایش تعداد کلمات تیتر یا طول و عرض روزنامه است و برخلاف زراندوزان و ارباب زادگان، با اعداد نجومی، سروکاری ندارد.
خوب میداند که هرچند هم که لایق باشد،هیچ نشان و مدالی بر سینه یا شانهاش نخواهند نشاند، حتی بر خلاف دیگران، تا خون نداد، روزش را به نامش نکردند.
هر روز باید از دیگران خبر بدهد تا اینکه بالاخره یک روز ، خبرش را برای خانوادهاش ببرند.
همه میدانند که بالای چشمش، ابرو است و او خوراک حریصانه و همیشگی جشن و عزای دیگران است.
باور کنید خبرنگار اصلا در هفت آسمان هم یک ستاره ندارد. آنان، مردان و زنان گمنامیاند که به بهای ادای رسالتی آسمانی، آرزوهای زمینی را تا ابد خدا، بر خود حرام کردهاند.
او خوب میداند که باید از دکان آرزو بگذرد تا به کنز آبرو برسد.
خبرنگار در بازار مکاره تثلیث زراندوزان ، زورگویان، مزوران و آوردگاه پیکار با لابی بازان، تنعم طلبان، رانت خواران، گرگهای درندهخوی مافیایی، طشت رسوایی آنان را بیمحابا از بام به زیر میافکند و بیهیچ منتی، فدای حق مظلومان نجیب و سربزیر و بیکس میشود و شرف دادخواهی را به ننگ ژاژخواهی نمیفروشد.
خبرنگار میداند که شاید دست خدا از آستین او بیرون آمده است.
به همین دلایل و هزار و یک دلیل گفته و ناگفته، اظهر منالمشس است که چنین خبرنگاری همواره و همه جا در شان ملت نجیب ایران است و من نیز به خاطر ملتم، حرفهام را دوست دارم و سرفرازانه به آن میبالم.
باور کنید خوشبختی خدمت به چنین ملتی، به یک دنیا شرف و شان هر کار دیگری میارزد.
پس خبرنگاری را بغایت ستایش سزاست.
از : محمد رضا شکراللهی
آن زمانی که پذیرفت بنویسد و از مردم بگوید، پذیرفته بود کهباید برای تمام فصول بنویسد، نوشتاری "ماندگار".
نوشتههایش جلای روحش بود و مرهمی بر زخمهای کسانی که نمیشناخت و کسانی که هرگز او را نشناختند.
نوشتههایش گاه بسان امواج دریای خروشان بر صخرههای ساحل میکوبید و گاه چون تابش ملایم خورشید بر برگ درختان تنومند.
"قلم" در دستان او سجده میکرد و کاغذ برای غمهای نهفتهدرونش میگریست.
از اشک مردم میگفت و از لبخند آنها مینوشت از رنج مردم میگریست و حاصل گریههایش را بر روی کاغذ میآورد.
او "قاصدکی" بود برای تمام فصول، قاصدکی که بر فراز آسمان به پرواز در میآمد و از شوق نوشتن بر زمین مینشست.
او حتی از قاصدکهایی نوشت که بر فراز آسمان به پرواز در آمدند اما دیگر فرصت نشستن بر زمین را نیافتند و نام و یاد خود را در اوج آسمانها نوشتند.
او به آنها سجده کرد و از آنها نوشت، از کسانی سخن گفت که روزگاری حضور سبزشان آرام بخش سطر سطر روزنامهها و خبرگزاریها بود.
آری او خبرنگاری بود که از سرزمین عشق و محبت به وادی محنت قدم گذاشت و در برابر "محنت" قد خم نکرد.
او عشق را سرلوحه هدفش، صبر،استقامت و شجاعت را به پشتوانه قلمش ابزار حرفهاش قرار داد.
سرما، گرما، کسالت روحی و جسمی و هزاران مانع دیگر ذرهای از عشق او به حرفهاش نکاست.
او عاشق بود، عاشق کودکان پا برهنهای که از غم نان خفتهاند، او عاشق مادری بود که فصل خزان عمرش را به تنهایی در خانهای به دور از فرزندانش سپری میکرد، او عاشق دستان پینه بسته کارگر بود، آری او عاشق مردم بود و از تمام عشقهایش با تمام وجود مینوشت.
با نوشتههایش میگریست و گاه میخندید و هیچ ابایی از گفتنها و نوشتنها نداشت.
او از همه گفت و با رفتنش، قلم و نوشتن را این بار برای خبرنگار به یادگار گذاشت.
۱۷مرداد روز اوست روز همان کسانی که از همه گفتند جز خودشان که گنجینه اسرار مردم هستند.
شهید "محمود صارمی" و شهدای سانحه c۱۳۰با رفتنشان یادآور شدند کسانی هستند که همه جا و در همه حال حضور دارند آن هم حضوری سبز.
روز خبرنگار بار دیگر فرا رسید و جای بسیاری از خبرنگارانی که در راه حرفهشان جان باختند هرگز خالی نیست، چرا که زندهاند و روح نوشتههایشان در سطر سطر روزنامهها خود نمایی میکند و هر سال از آنها خواهیم گفت و به وجودشان افتخار خواهیم کرد.
خبرنگاران هر یک حرفی برای گفتن دارند، سخنهایی که در درون خود نهفته دارند و آن را به زبان نمیآورند. / ایرنا
چهکنم که قرار وجود بیتابم تویی.ترکش انفجار دلواژههای فروخوردهام تویی، راهم تویی و مفر تنهاییهای کشندهام تویی.
آسوده در سایهسار سبزت میآسایم.حق شناسانه بهدستت میگیرم. ششماد وجودت را نوازش میدهم. امواج آشفته افکارم را سوار بر توسن بادپای بیقرارت در جاده بیانتهای آرزوهایم به دشت سبز رامشگه دلپذیر نوشتن روانه میکنم.
با تیغ شرفت، ذره ذره شعور کورم را صیقل میدهم و در کوره تفته تراوشاتت، خشت خام حرفهای دلم را جلا میبخشم و در برق اهورایی آینهات، نور حقیقت را مییابم و با نی ذورق کوچکت راه ساحل نجات را جست و جو میکنم.
هرگز حظ و فخر داشتنت را با یک دنیا، عوض نمیکنم.
گیسوان پریشان بت آرمانهایم را دسته دسته با شلال طیف رنگین کمان وجودت شانه میزنم و جوانههای کلام گلشن رویاهایم را،قطره قطره قطره،با تراوش شهد فیاضت نشاء میکنم.
نبودت عین ماتم است. بغض بیتو ماندن را چه کنم. اگر تو را از من بگیرند، بغض مزمن من خواهی بود. تو علامت حیات منی.لحظه لحظه رگ نبض من با ذره ذره جوشش چشمه وجود تو میزند. جوهر مطهر تو در رگ رگ وجودم میدود. بیتو هیچم.
فراقت، تابلوی گور من در برهوت نیستی است. اصلا" تو هست منی. شوق دلربای بودنمی و بهانهی مستانه خیال بهشتآگینمی.
باید با یک دنیا احترام، ترکه نازت را در آغوش پنجههایم بفشارم و در رقص تلالوو گرمجوش نقشت بر سن خلق زیباترین نمایش کلامها، حتی لک هم نبینی.
چهمیگویم آنقدر عزیزی که دلدادگانت، حتی بدون وضو به تو دست هم نمیزنند.
داشتن تو جسارت میخواهد و فاجعه ذبح تو ، کوبیدن آخرین میخ بر تابوت جسورترین خون نگاران حقگوست.
گدازههای دل برشتهام، شاهبوی شکفتن گل واژههای فرحبخشی است که از غنچه مرطوب و عنابی کامت بیرون میتراود و پاک هواییام میکند.
سخاوتمندانه به هستیام معنا میدهی. مفتاح اقفال ناگفتههای دلمی.
زیبایی، روشنی، سپیدی ، اخلاق، هنر، فرهنگ، تمدن، شخصیت، حقیقت و زندگی، بیتو هیچ است. تو تندیس همه چیزی. به بودنم معنا و به شدنم جهت میدهی.
بیبدیلترین ثروت عالمی. ثروتمندترین آدمهای دنیا بیوجود تو فقیرترین انسانهای روی زمیناند.
اصلا" بیوجود تو "فرهنگ"،" فکر"،" اندیشه"، "آزادی" و حتی "دین" و در یک کلام"انسان"بیمعناست.به هر ثروتی میارزی. براستی که "تا" نداری. بیتاترین گوهر وجودی.آب گوارای هر تشنه لب معناطلبی.
سهم فقیرترین و غنیترین آدمها، از تو یکی است و شاید از این نظر درست در تیغهی تیز مرز عدالت قرار گرفته باشی، اما کیمیای جواهرنشان وجودت فقط قسمت خاصان سراپرده توست.
دارندگیات، اوج ثروت است و نداشتنات قعر مسکنت.از همین رو در این دنیای پر رنگ و لعاب،چه آدمهای حقیری که میخواهند حفرههای خالی شخصیت شان را با پز آویختن نوع"زرینیات"بر رخت وجود نفتالینیشان پر کنند و با زیور رختاب تو، سیرت سیاهشان را رفو کنند.
اما در آنسو، چه آدمهای فروتنی که میخواهند با اکسیر تیزاب وجودت به دل سنگ و سخت هرسیاهه جهلی رخنه کرده و روکش زنگارها از چهره حقایق برگیرند، حتی اگر در این راه عذاب بکشند یا بالاتر از آن، سرخی جسارتشان به سیاهی عزایشان بدل شود.
از روزنه سوزنی وجودت به دور دستهای مقصدم مینگرم و در این راه تنها به گوهر تابناک وجود تو دل بستهام،آخر آنقدر مقدسی که فخر سوگند مبارک خالق هستی به نامت زیبنده گشته است. شاید تنها شانس فلاح شیفتگانت باشی.
در سپهر کرانه ناپیدای تنهاییام،بخت بلند آشناییات را در چشمک ستارههای بت وجودت، یکی یکی، شماره میکنم و از داشتن مونسی چون تو، بر خود میبالم.
قلم طنازم:
امروز برایم مقدس است. امروز،" روز دیگری" است، آخر به خاطر وجود مقدس و شوکت قدسی تو ، این روز به نام " روز خبرنگار " آذین گشته و به مدد حریر روح دلنوازت بر تلاطم وجود بیتابم، اینک، اینگونه مستواره جشن سخنم.
همیشه با تو برای دیگران نوشتهام و امشب میخواهم با تو و برای تو بنویسم و انصافا" که این کار چقدر برایم سخت است،نوشتن سخت است و نوشتار برای تو که خود مادر نوشتنی، بسی سخت تر.
در برابر جایگاه کبریاییات چقدر احساس حقارت میکنم.مرا ببخش.از بیبضاعتی و کلام الکنم در وصف مقامت خردهمگیر هر چند از آن سخت خجلم. فقط از در باغ نگاه نمناک من به سرخی سرنوشت خونباره لالههای ذبیح ات بنگر و با غرور بر خود ببال.
وضوح ارج تو از ارزش خون مطهر فداییان پاکباز راهت بویژه محمود عزیزمان (صارمی) و صدها قربانی گمنامت، پیداست.
با این همه،نیک میدانم که چه دل پری از دست جابران و ظالمان زمانه داری.
خدا میداند که از زمان خلقتت، چقدر از خیزاب خضاب تو برای بزک صورتکهای سفله و شیرینی زهرابه افعیهای انسان نمای عالم بهرهها گرفته شده است.
احکام خونباری که سفاکان گیتی با ردپای تو از خود برجای گذاشتهاند،اندازه ندارد.
حتی گناه نوشتن تاریخ واژگونی را که کاتبین سلاطین جور به اشاره آنها نگاشتهاند، گاه به حساب تو گذاشته میشود و به اکتفای عبارت مجعول " قلم آلوده"، نام پاک تو را میآلایند تا نام مورخان مجرمشان را بپیرایند.
نیک میدانم که لحظهای از دست جفاپیشگان تاریخ آسوده نبودهای و هنوز نیز نیستی و همواره رنج و شاید ننگ دلگزای آلاییدن به فرامین ظالمانه آنها را به جان خریدهای و همواره سوختهای و ساختهای.
دردا، تویی که شرف ثبت نزول وحی به مددت ممکن شده، گاه چنان اسیر دستان قساوت پیشگان گشتهای که ناجوانمردانه ظالمانهترین، خونبارترین و جنایت- بارترین احکام خود را به رنگاب وجود تو آلودهاند.
اما این همه،باعث نمیشود که زلال سرشت شریف تو را بیالایند. باور کن، اگر همه گناهان عالم را هم به پای تو بنویسند، باز هم حتی تنها ثبت یک آیه، نجابت ابدی تو را بس است:"ن والقلم و مایسطرون"
از :محمد رضا شکراللهی